در دنیای امروز، بسیاری از مردم ایده بی نظمی و سازماندهی فضاهای خود را به عنوان وسیله ای برای بهبود زندگی خود پذیرفته اند. محبوبیت کتابها و برنامههای تلویزیونی پرفروش، مانند «جادوی متحول کننده زندگی مرتب کردن» اثر ماری کوندو، نشاندهنده علاقه روزافزون به این فلسفه است.
طرفداران مرتب کردن خانه استدلال می کنند که می تواند منجر به بهبود بهره وری، مدیریت زمان و کاهش استرس شود. با این حال، شواهدی که از مزایای پاکسازی حمایت میکنند، متفاوت است. در حالی که یک مطالعه نشان میدهد که فضاهای منظم انتخابهای سالم و تفکر متعارف را ترویج میکنند، مطالعه دیگری نشان میدهد که کار در یک محیط آشفته خلاقیت و ایدههای جدید را تشویق میکند.
علاوه بر این، برخی از روانشناسان استدلال می کنند که میل به سازماندهی می تواند نشانه ای از اضطراب یا ناآرامی ذهنی باشد. در مواقع عدم اطمینان، افراد ممکن است به دنبال فعالیت هایی بگردند که به آنها کمک می کند کنترل بیشتری داشته باشند. در حالی که مرتب کردن می تواند از نظر روانی تقویت کننده باشد و احساس بسته بودن را ایجاد کند، تمرکز بیش از حد بر سازمان می تواند آسیب شناسی شود و در توانایی فرد برای عملکرد اختلال ایجاد کند.
فناوری همچنین ممکن است به افزایش علاقه به سازمان کمک کند، زیرا مردم به دنبال نظم بخشیدن به دنیای دیجیتالی آشفته و پیچیده هستند. با این حال، هنگامی که نمی توان چیزها را به اندازه دلخواه مرتب و منظم نگه داشت، این می تواند به مرتب کردن اجباری و احساس شکست منجر شود.
در نتیجه، در حالی که مرتب کردن می تواند مزایایی داشته باشد، مهم است که معایب بالقوه را در نظر بگیرید و اجازه ندهید سازمان به یک وسواس ناسالم تبدیل شود. به جای جستجوی بانداژ موقت، ممکن است پرداختن به مسائل زمینهای که باعث استرس و اضطراب میشوند، مؤثرتر باشد.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.